بسم الله الرحمن الرحیم
نگاه تاریخی به قیمت گذاری و تورم ناپذیر بودن پولطلا در صدر اسلام
مهندس امیرحسین نصیری پور – کرمان
اصل اولی در تشریع اسلامی، آزادی خرید و فروش در انتخاب قیمت است. ائمه معصومین از افزایش قیمتهایی که از عوامل طبیعی همانند خشکسالی و قطحی ناشی میشد و یا فزونی میزان تقاضا نسبت به عرضه و یا کاهش عرضه نشات میگرفت، اقدام به تعیین قیمت نمیکردند؛ اما با عواملی مثل احتکار که رفتار مردم موجب میشد قیمتها افزایش یابد، بهشدت مبارزه میکردند.
ابوحمزه ثمالی نقل میکند که: نزد امام سجادعلیه السلام سخنی از گرانی قیمتها به میان آمد، حضرت فرمودند: از گرانی آن، تکلیفی متوجه من نیست. اگر گران شود، با اوست و اگر ارزان شود نیز با اوست(وسائل الشیعه ، ج ۱۷، ص ۲۲۹ )
مردی خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: برصاحبان طعام قیمت تعیین کنید. فرمود: از خدا درخواست میکنم. سپس فرد دیگری آمد و گفت: بر صاحبان طعام قیمت تعیین کنید. فرمود: قیمت دست خداست، افزایش میدهد و کاهش میدهد
در تفسیر روایت های بسیاری مجتهدان و فقها معتقدند:« در شرایط طبیعی بازار، نرخ کالاها و خدمات، معلول عرضه و تقاضا و شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی است که همگی به نحوی به مشیت خداوند و اراده او در نظام هستی منتهی میشود، به همین جهت رسول خدا و ائمه از تعیین قیمت بر کالاها اجتناب کرده اند
علامه حلی در کتاب «منتهی المطلب» یکی از استدلال های شرعی ممنوعیت قیمتگذاری را این گونه بیان کرده است:« چون اصل در اسلام، بر تحریم نقل و انتقال مال غیر، بدون اذن او است و از آنجا که کالایی که بر آن قیمت تعیین شده، مال است پس جایز نیست اینکه از فروش آن مال به قیمتی که فروشنده و خریدار راضی به آن قیمت شدهاند جلوگیری کرد
همچنین شیخ طوسی از بزرگان فقه نیز درباره ممنوعیت قیمتگذاری می گوید:«فانّه مالک لایجوز الاعتراض علیه إلاّ بدلیل و لادلاله فی الشرع علیه» ( صاحب کالا مالک آن است کسی حق اعتراض به تصمیم او ندارد مگر این که دلیلی ارائه کند و در شریعت چنین دلیلی وجود ندارد.) او تعیین قیمت حاکم شرع بر اموال دیگران را به «نفی خلاف» تعبیر کرده است.
در این بین علاوه بر روایات برخی از فقها در استدلال ممنوعیت قیمتگذاری از دلایل عقلی نیز استفاده می کنند؛ به نظر آن ها اگر از سوی حاکم بر کالاها قیمت خاصی تعیین شود این امر سبب خواهد شد که مالکین و صاحبان کالاها، از عرضه آن ها در بازار خودداری کنند که در نتیجه، این کار باعث کمیابی غیر عادی و وخامت اوضاع بازار خواهد شد و در نهایت به ضرر عموم می شود. (ص۱۸۷-۱۸۹، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۶.۲۴.↑ یوسفی، احمدعلی، رفتار پیامبر و امامان معصوم در برابر نوسانات قیمت، فصلنامه اقتصاد اسلامی، ش۲۴، ص۵۲، تهران، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی، ۱۳۸۵)
به پیامبر خدا(ص) گفته شد: خوب است براى ما قیمت بگذارى؛ زیرا قیمتها بالا میروند و پایین میآیند. پیامبر فرمود: «من، چنان نیستم که خدا را دیدار کنم، در حالى که بدعتى نهاده باشم که او مرا در آن مُجاز نفرموده است. پس اجازه دهید که بندگان خدا از [داد و ستد با] یکدیگر روزى بخورند، و هر گاه از شما اندرز خواستم، اندرزم دهید.( شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه ج 3، ص۲۶۸ )
روایت شده که مرد بیابان نشینی هنگام خشکسالی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) رسید و عرض کرد: ای پیامبر خدا! خدمت شما رسیدم در حالی که برای ما فرزند شیرخواری باقی نماند تا شیر بنوشد و شتری نماند تا نشخوار کند پیامبر بلند شد و در حالی که عبایش کشیده میشد، بالای منبر رفت و خداوند متعال را حمد و ثنا کرد و گفت: خدایا! برای ما بارانی بفرست که زمین به وسیله آن زنده و گیاه و زراعت رشد نماید
(بعد از دعا) به خدا قسم هنوز دست رسول خدا به نحر گردنش نرسیده بود که آسمان به شدت بارید و مردم فریاد میزدند کهای رسول خدا! غرق شدیم غرق شدیم آن گاه رسول خدا گفت: خدایا! باران را مفید به حال ما قرار بده، نه به ضرر ما
پس از این دعا ابرها از بالای شهر مدینه دور شدند و همانند تاجی شبیه عمامه در اطراف مدینه قرار گرفتند
رسول خدا خندید، به گونهای که دندانهای عقل مبارک آن حضرت آشکار گردید.( بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۶۷)
ابوهریره نقل میکند که مردی نزد رسول خدا (ص) عرضه داشت: ای رسول خدا قیمت تعیین کن. حضرت فرمود: بلکه دعا میکنم. مرد دیگری آمد و عرض کرد: ای رسول خدا قیمت تعیین کن. حضرت فرمودند: این خداست که قیمتها را بالا و پایین میبرد و من امیدوارم خدا را در حالی ملاقات کنم که ظلمی از من به کسی نرسیده باشد.( بحار النوار، ج۲، ص۲۷۲)
در روایتی دیگر، أنس بن مالک نقل میکند که در زمان حضرت رسول (ص) در مدینه قیمتها گران شد. مردم خدمت حضرت عرض کردند: یا رسولالله قیمتها بالا رفته و گران شده است، برای ما قیمت تعیین نمایید. حضرت فرمودند: همانا خداوند قیمتگذار است و هم اوست که روزیها را میبندد و میگشاید و رزق میبخشد، و هر آینه من امیدوارم که خدا را دیدار کنم در حالی که هیچ یک از شما در خون و یا مال، از من دادخواهی نکند.( محمد بن یزید القزوینی، سننابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵)
روایت دیگر به نقل از علی بن بابویه از حضرت رسول (ص) است که خدمت حضرت عرض شد: کاش قیمت تعیین کنید زیرا قیمتها نوسان داشته و بالا و پایین میروند. حضرت فرمودند: من آن کسی نیستم که خدا را با بدعتی که درباره آن سخنی با من نفرموده است ملاقات کنم.( احمدبنالحسین بن علی البیهقی، السنن الکبری، ج ۶، ص ۲۹_ محمدبنیزید القزوینی، سننابن ماجه، ج ۲، ص ۷۴۱)
از حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز روایت شده که روزی حضرت پیامبر (ص) بر محتکرین عبور کرده و دستور دادند تا کالای احتکار شده را به بازار و جایی که در دید مردم است روانه سازند. عدهای به حضرت عرضه داشتند: کاش بر آنها قیمت تعیین نمایی. حضرت از این سخن غضبناک شدند به اندازهای که غضب از چهره ایشان پیدا بود؛ سپس فرمودند: من بر ایشان قیمت تعیین کنم؟ قیمت فقط و فقط بدست خداوند متعال است و هر وقت بخواهد آنرا بالا میبرد و هر وقت بخواهد آنرا پایین میآورد.( مرحوم صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه)
محمد بن أسلم در روایتی مشابه از امام صادق (ع) نقل میکند که فرمود: خداوند متعال برای امر قیمتها فرشتهای را گمارده است که آنها را تدبیر کند تا قیمتها در اثر قلّت و کثرت، گران و ارزان نشوند(وسائل الشیعه ، ج ۱۷، ص ۴۳۱)
?محمد بن مسلم میگوید: دو فرزند از امام باقر (ع) با هم به دنیا آمدند. حضرت به برادرش زید فرمود تا دو شتر براى عقیقه فرزندانش خریداری کند. چون دوره گرانى و کمیابى بود، زید یک شتر خرید، ولی شتر دیگری برای خرید پیدا نکرد. به حضرت گفت: شتر دیگری برای خرید پیدا نکردم. قیمتش را صدقه بدهید. حضرت فرمود: نه. جستجو کن تا پیدا کنى، چراکه خداوند دوست دارد که خون عقیقه ریخته شود و گوشت آن اطعام گردد.(کافی ج۶،ص۲۵)
امام على(ع) در نامه خود به اشتر نخعى، آنگاه که او را به کارگزارىِ مصر گماشت، فرمود: «از احتکار باز دار؛ چرا که پیامبر خدا، آنرا منع فرمود. و باید خرید و فروش، آسان و بر موازین عدل باشد، با قیمتهایى که نه به فروشنده زیان رسانَد و نه به خریدار .( نهج البلاغه نامه ۵۳، ص ۴۳۸).
ما در مکه بودیم که با گرانی گوسفندهای قربانی روبه رو شدیم، ابتدا هر گوسفند را یک دینار خریدیم، سپس دو دینار، آن گاه قیمت هر گوسفند به هفت دینار رسید، بعد از آن، گوسفندی برای قربانی یافت نشد. هشام مکاری نامهای به امام کاظم (علیه السلام) نوشت و جریان را شرح داد حضرت در جواب نوشت: قیمت گوسفند اول، دوم و سوم را در نظر بگیرید و متوسط قیمت آنها راصدقه بدهید(وسائل الشیعه ج۱۴، ص۲۰۳)
قحطی و خشکسالی از بلاهای طبیعی قبل و بعد از اسلام در شبه جزیره عربستان بود. چون از مهم ترین راههای درآمد و تولید مردم، کشاورزی و دامپروری بود، درهنگام قحطی و خشکسالی تولیدات آنها کاهش پیدا میکرد و گاه قحطی شدید میشد، به گونهای که چیزی برای مردم باقی نمیگذاشت و کالاها و مواد غذایی گران میشد و مردم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) میخواستند کالاها را قیمت گذاری کند. روایات و نقلها در باب قحطی و خشکسالی در صدر اسلام فراوان است.
در زمان رسول خدا، مردم با قحطی روبه رو شدند، به رسول خدا عرض کردند: کالاها را قیمت گذاری کند، حضرت فرمود: خداوند از من چنین سنتی را نخواست و به آن مرا فرمان نداد، ولی از خداوند بخواهید که از باب فضلش مشکل شما را حل کند. (تاریخ الامم و الملوک)، ج۱۱، ص ۵۹۰
مردم در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) گرفتار قحطی و خشکسالی شدند.مسلمانان خدمت حضرت رسیدند و عرض کردند:ای رسول خدا باران نمیبارد،درختان خشک و حیوانات هلاک شدند از پروردگارت برای ما طلب باران بکن.(بحار الانوار ج۲۰ص۲۹۹)
با بررسی تاریخ روایی میبینیم که نوسان قیمت کالا بوده است نه نوسان پول به طور مثال در روایات فوق آمده است به دلیل کاهش عرضه کالا قیمت کالا به شدت بالا رفته(در برهه ای از زمان گوسفند یافت نمیشد و کالای کمیابی میشد و قیمت آن طبیعتا بالا میرود) به هیچ عنوان به این معنا نیست که ارزش سکه های طلا پایین امده این دو باهم فرق میکنند . نوسان قیمت کالا به دلیل شرایط اجتماعی ، خشکسالی ، عرضه و تقاضا ….میباشد که این امر طبیعی است .
عرضه وتقاضای پولطلا
هرچند در زمان عمر و عثمان، سکههای فراوان درهم و دینار از ایران و روم، بعد از فتح آن سرزمینها، وارد مرکز حکومت اسلامی میشد و مردم در دادو ستدها، بی نیاز از ضرب سکههای جدید بودند وگویا آن دو خلیفه نه انگیزه خاصی برای ضرب سکه داشتند و از نظر اقتصادی،با توجه به ضرابخانه های فتح شده در ایران و روم به چنین امری چندان احساس نیاز می کردند بنابراین باید گفت در زمان عمر و عثمان افزایش حجم سکه های جدید ضرب شده ناچیز بوده. *
امام علی(علیه السلام) به ضرب سکههایی دست زده که هیچ گونه آثار شرک در آن نبود و از این جهت انگیزه قومی جهت ضرب سکههای جدید وجود داشت، اما به لحاظ کوتاه بودن زمان حکومت آن حضرت و درگیریهای نظامی و… ضرب سکههای جدید در سطح گسترده انجام نگرفت. عبدالملک هم، هر چند در سطح بسیار گسترده به ضرب سکههای جدید و اسلامی پرداخت، اما چون سکههای جاری را تبدیل به سکههای اسلامی کرد به نظر میآید چندان در افزایش حجم پول مؤثر واقع نشد.*
چون قیمت دینارها و نقرههای سکه زده شده با طلا و نقره غیر سکه زده شده، اختلاف اندکی داشت . اختلاف هزینه ضرب که در حدود یک درصد بود*
شماری از مردم به خاطر هدفهایی از جمله هنگامی که عرضه سکههای درهم و دینار افزایش پیدا میکرد و از ارزش آن کاسته میشد، درهم و دینارهای سکه زده شده را ذوب کرده تبدیل به طلای غیر سکه زده شده میکردند که اسم آن را (قراضه) میگفتند. این عمل، باعث خارج شدن پارهای از سکهها از جریان دادوستدها گشته و حجم پول کاهش پیدا میکرد
(فجر السکه العربیه، ص۲۳۵_الدینار الاسلامی ج۱، ص۱۵)
نظام پولطلا که در صدر اسلام رایج بود، به گونه خودکار از نوسانهای شدید ارزش پول و سطح عمومی قیمتها در بلند مدت، باز میداشت. کسانی که درهم و دینار سکه زده داشتند، هنگامی که ارزش پول (درهم و دینارسکه زده شده ) کاهش پیدا میکرد، جهت جلوگیری از ضرر، از خود واکنش نشان میدادند. زیرا درهم و دینار سکه زده شده، دو گونه ارزش داشت، یکی ارزش مبادلهای و دیگری ارزش مقدار طلا و نقرهای که در درهم و دینار سکه زده شده به کار رفته بود که با ذوب آنها به صورت شمش در میآمد و ارزش داشت. هرگاه ارزش مبادلهای درهم و دینار سکه زده شده، کم تر از ارزش مقدار طلا و نقره به کار رفته در آنها، به علاوه هزینه ذوب آنها میشد، این احتمال عقلایی بود که دارندگان طلا و نقره سکه زده شده، آنها را ذوب کرده به شمش یا ابزار زینت دگر سازند. بنابراین اگر به هر علتی -از جمله افزایش حجم طلا و نقره سکه زده شده- ارزش آن پایین میآمد با ذوب آنها از حجم پول کاسته میشد و با فرض این که میزان تقاضای پول ،ثابت بود دوباره ارزش پول افزایش می یافت.در برابر اگر ارزش مبادلهای درهم و دینار سکه زده شده، نسبت به ارزش مقدار طلا و نقره موجود در آنها، به علاوه هزینه ضرب آنها بیش تر میشد، مردم شمش طلا و نقره یا زرو زیورهای خود را به درهم ودینار سکه زده شده دگر میکردند. و با این کار، حجم پول (درهم و دینار سکه زده شده) افزایش مییافت، در نتیجه، ارزش آن، کاهش پیدا میکرد، یا دست کم از افزایش شدید آن جلوگیری میکرد. از این بررسی، به این نتیجه میرسیم که: ارزش پول(درهم و دینار سکه زده شده) در عصر تشریع در بلند مدت با نوسان، یا کاهش شدید روبه رو نمیشد.( تبیین مفهوم و موضوع ربا، ص۶۲ – ۶۸)
میبینیم که سکه طلا با سیستم خود کنترل که با ضرب یا ذوب آن باعث نوسان ارزش نمیشود.
تغیر رابطه قیمتی درهم و دینار
بین درهم و دینار دوگونه رابطه وجود داشت: یکی رابطه قیمتی و دیگری رابطه وزنی و هر یک از آن دو، دارای رابطه آزاد و رابطه ثابت قانونی و شرعی بود. بنابراین، از نظر نظام پولی، دوگونه نظام پولی، یکی بدون رابطه مشخص قانونی و دیگری با رابطه مشخص قانونی وجود داشت. این روابط وزنی و قیمتی در زیر، به طور خلاصه و فشرده مورد اشاره قرار میگیرند:
رابطه وزنی ثابت و قانونی پولطلا
در بحث وزن دینارها و درهم ها آمد که دینارهای رایج در صدر اسلام،همان دینارهایی بود که از روم وارد سرزمین عربستان میشد و پیامبر( صلی الله علیه و اله و سلم) معامله با آنها را امضا کرد و زکات را بر اساس آنها تعیین فرمود. وزن این دینارها
۴٫۲۵ گرم بود و همچنین وزن درهم های شرعی و اسلامی ۶دانق برابر ۲٫۹۷۵ گرم بود .(فجرالسکه الاسلامیه ص ۳۰)
رابطه وزنی غیر ثابت
همچنین در بحث وزن درهم و دینارهای سکه زده شده فراوانی وجود داشت که تفاوت وزن آنها با ۴٫۲۵ زیاد بود. دست کم ۳٫۲۲۵ گرم و دست بالا ۴٫۳ گرم. و درهمها نیز بین دست کم ۰٫۴۹۶ گرم تا ۳٫۹۶۷ گرم در نوسان بودند . بنابراین در کنار رابطه ثابت شرعی که در همه مکانها و زمانهای صدر اسلام عمل میشد ، یک نوع رابطه سیال در زمان و مکانهای گوناکون در صدر اسلام بین درهم و دینار موجود بود.
در کنار رابطه قیمتی ثابت شرعی درهم و دینار، جریان اقتصادی بازار، از جمله دگرگونیهای مربوط به وزن آنها،
سبب دگرگونی رابطه قیمتی بین درهم ودینار میشد.نقلهای تاریخی و روایی، این دگرگونیهای مربوط به وزن انها،سبب دگرگونی رابطه قیمتی بین درهم و دینار می شد. نقلهای تاریخی و روایی، این دگرگونیها را بین ۱به ۷ تا ۱به ۳۵ ذکر کرده اند.
دکتر فهمی محمد در کتاب:صنج السکه فی فجر الاسلام:این بحث را مطرح کرده و در اخر جدولی در پیوند با دگرگونیهای قیمت درهم و دینار ترسیم کرده که بعد از عصر عباسیان به علت پایین آمدن قیمت نقره و به خاطر ناسره بودن دراهم، یک دینار به ۲۵ درهم و گاهی حتی به ۳۵ درهم، خرید و فروش می شد.
_ صنج السکه فی فجر الاسلام، دکتر عبدالرحمن فهمی محمد، ص۳۵) (الخطط التوفیقیه، ج۲۰، ص۴۳ _(دائرهالمعارف فرید وجدی، ج۱، ص۶۹
دلیل ها و شاهد ها حاکی از آن است که رابطه قیمتی دینار و درهم در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) یک به ده بود، یعنی هر دینار در مقابل ده درهم معامله میشد و هیچ گونه تغیر قیمتی بین درهم و دینار در نقلهای تاریخی و روایی معتبر دیده نمیشود. (الخراج والنظم المالیه للدوله الاسلامیه، ص۳۷۹_ العقد المنیر ج۱، ص۹۶_ الخطط التوفیقیه ج۲۰، ص۱۳۲_ دائره المعارف فرید وجدی، ج۱، ص۶۹_ فقه الزکاه ج۱، ص۲۶۴)
اما روایات در دگرگونی،پیوند قیمتی درهم و دینار بعد از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) به حد تواتر می رسد.
نکته اول:
هر چند اصل دگرگونی رابطه درهم و دینار درخور انکار نیست، یعنی دگرگونی رابطه قیمتی نسبی بین درهم و دینار در خور پذیرش است،اما آیا این دگرگونیها به جهت عوامل اقتصادی ، همانند تغیر میزان عرضه درهم یا دینار نسبت به کالاهای درخور مبادله بوده یا به جهت تغیرات در وزن و عیار درهم و دینار سکه زده شده؟
شواهد گذشته نشان میدهد که میتوان احتمال قوی داد که این دگرگونیها ،ممکن است ناشی از دگرگونی ها در وزن وعیار بوده باشد.یعنی وقتی رابطه وزنی درهم و دینار از ۰٫۷ دگرگون میشد، به دنبال آن ممکن بود رابطه قیمتی آنها نیز دگرگون شود چرا که مردم هر چند با درهم ودینار سکه زده شده معامله میکردند اما در دادوستد خود ، به طور کامل به وزن و عیار آنها توجه داشتند و میزان ارزش مبادله ای درهم و دینار بر اساس مقدار طلا و نقره موجود در سکه زده شده آنها تعیین میشد.
نتیجه پیش گفته ها در مورد وزن درهم و دینار ان بود که وزن درهم بین ۰٫۴۹۶ گرم تا ۳٫۹۶۷ گرم و وزن دینار بین ۳٫۲۲۵ گرم تا ۴٫۳ گرم در نوسان بود وزن رسمی شرعی درهم ۲٫۹۷۵ گرم و دینار ۴٫۲۵ گرم بود که بر اساس وزن رسمی شرعی رابطه وزنی درهم ودینار ۰٫۷ بود که قیمت رسمی شرعی ثابت ۱به ۱۰را بین دینار و درهم به دنبال داشت.
اما هنگامی که وزن نقره موجود در درهم سکه زده شده،به پایین ترین حد یعنی ۰٫۴۹۶ گرم میرسید ،از طرف دیگر وقتی وزن طلای موجود در سکه زده شده دینار به بالاترین حد خود،یعنی ۴٫۳ گرم میرسید ، با توجه به آن که مردم در دادوستد خود به وزن طلا و نقره موجود در سکه زده شده درهم ودینار توجه داشتند ، به یقین رابطه قیمیتی درهم ودینار از ۱ به ۱۰ به وضعیت دیگری تغیر میکرد.
با اینبیان میتوان گفت که بسیاری وقتها هر چند به ظاهر این رابطه تغیر میکرد، اما از نظر اقتصادی ممکن بود هیچ گونه تغیر قیمتی بین درهم و دیناربوجود نیاید و در حقیقت،تغیر نسبی قیمت در برهه هایی از زمان ، مورد تردید قرار میگیرد ، چه رسد به این که از ظاهر این دگرگونیها رابطه قیمتی درهم و دینار، دگرگونیهای سطح عمومی قیمتها نتیجه گرفته شود.
جمع بندی نتیجه گیری
حجم پول در عصر تشریع اسلام، از سه ناحیه ممکن بود در معرض نوسان قرار گیرد:
الف . ضرب سکه ها:تا سال ۷۷ه.ق ضرب سکه جدید خیلی کم بود و از این سال به بعد هر چند سکه های اسلامی گسترش زیادی پیدا کرد، اما بیش تر سکه های جاری در ان زمان را ذوب و به سکه اسلامی تبدیل میکردند ،در نتیجه ضرب سکه اثر در خوری در افزایش حجم پول نداشت.
ب. ذوب سکه ها:ذوب سکه ها ، به ویژه هنگامی که ارزش سکه به علاوه هزینه ضرب به جایی میرسد که با قیمت طلای موجود در سکه برابر یا کمترشود ، این کار انجام میگرفت و باعث کاهش حجم پول میشد.
ج.کشورگشاییها : با فتح سرزمین های ایران و روم، حجم درهم و دینار در مرکز حکومت اسلامی(مدینه) افزایش یافت. اما با توجه به این که زمین فتح شده در شمار سرزمینهای زیر سلطه حکومت مسلمانان بود و همچنین تجارت کالا به گونه ازاد بین عربستان و دیگر سرزمینهای فتح شده رواج داشت، اثر گذاری افزایش سطح عمومی قیمتها به وسیله حجم پول گرفته میشد و با توجه به نیاز مردم عربستان به کالاهای سرزمینهای گشوده شده،هماهنگی و سازواری بین حجم پول افزایش یافته و کالاهای مورد مبادله خیلی زود صورت میگرفت.
*در مجموع از سه مطلب بالا میتوان نتیجه گرفت:نوسانهای حجم پول، به گونه ای که نوسانهای سطح عمومی قیمتها را به دنبال داشته باشد وجود نداشت.
*قیمت درهم و دینار ثابت نبود و قیمتهای انها بر اثر عواملی در نوسان بوده که بخش اعظمی از این نوسانها ناشی از دگرگونیها در وزن و عیار بوده است.
*عوامل طبیعی، همانند احتکار ،خشکسالی و قحطی، موجب کاهش عرضه نسبت به سطح تقاضای کالاها میشد. این امر افزایش سطح عمومی قیمتها و قیمتهای نسبی را در پی داشت.
*معصوم(علیه السلام) با افزایش قیمتهای ناشی از عوامل طبیعی،همانند خشکسالی و قحطی برخورد نمیکرد و به نرخ گذاری نمیپرداخت. اما با افزایش قیمتی که از رفتار مردم سرچشمه میگرفت ، به رویارویی میپرداخت و مبارزه میکرد که احتکار یکی از این عوامل ساختگی دست مردم بود که معصوم (علیه السلام) ضمن نهی شدید از این عمل زشت ، مبارزه عملی جهت برطرف شدن آن نیز انجام می داد.
(مثلا در همین زمان میگویند طلا گران شده، درحالیکه ریال بی ارزش شده است)
(پولطلا تورم ناپذیر و تحریم گریز)