بسمه تعالی
قضیه برعکس است:
امام در کشتن مفسد، احتیاط میکرد اما منتظری فتوای قتل مفسد را صادر کرد؛ شهوت عملی، منتظری را مقابل امام خمینی(ره) قرار داد
گفتوگوی خبرگزاری مهر با سید محمدحسین متولی امامی، مدیر مسئول مؤسسه مطالعات تمدن اسلامی(متا)، دانشآموخته حوزه علمیه قم، دانشجوی دکتری جامعهشناسی و مدرس حوزه و دانشگاه، درباره آیتالله منتظری و شخصیت پیچیده او در تاریخ انقلاب اسلامی. در این مصاحبه اسنادی مطرح شد که در بستر اتهامات منتظری به مرحوم حضرت امام(ره) و یادگارش، درباره اعدام منافقین در سال ۶۷ قابل توجه است. این مصاحبه محتوای بخشهایی از کتاب «فقه حکومتی، نرمافزار تمدن اسلامی» را منعکس میکند که به قلم سید محمدحسین متولی امامی در حال تدوین است.
تحلیل شما از شخصیتی مثل آیتالله منتظری در مواجهه با انقلاب اسلامی چیست؟ آیا این شخصیتها را میتوان در هاضمه انقلاب اسلامی پذیرفت و به عنوان جریان منتقد مورد توجه قرار داد؟
متولی امامی: بسمالله الرحمن الرحیم. تشکر و قدردانی از دوستان خبرگزاری مهر دارم که این مصاحبه را برای دفاع از شخصیت حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی ترتیب دادند. اولاً عرض کنم که بنده به دلیل ارتباط فراوان با بیت آقای منتظری، تحلیل خاصی از شخصیت ایشان به دست آوردم که بخشی از این تحلیل، حاصل مطالعه کتب و مصاحبههای ایشان است و بخش دیگر، نتیجه درک حضوری این فرد در طول سالیان مختلف است. از سویی اطرافیانی داشتهام که در ارتباط قوی و مستمر با مرحوم منتظری بودند و از هواداران ایشان محسوب میشدند و حتی دکتر قلب منتظری، از اقوام ما بود و از سوی دیگر، انگیزههای مختلفی از جمله فقه سیاسی و مبانی فقهی حکومت اسلامی، وقایع سیاسی دوران خاتمی، فتنه سال ۸۸ و دیگر موضوعات اجتماعی ـ سیاسی، بنده را برای تحقیق بیشتر به خانه منتظری میکشاند.
بنده خیلی سعی کردم که جایگاه واقعی منتظری را در مقطع انقلاب اسلامی برای خودم روشن کنم تا از افراط و تفریط هم فاصله بگیرم، اما نتوانستم او را حتی در جایگاه یک منتقد منصف قرار دهم. موضعگیریهای او در بیشتر موارد ناشی از اغراض شخصی و حب و بغضهای جناحی است و این مسأله را آیتالله جوادی آملی در یک جمله با عنوان «شهوت عملی» بیان کردند. به یاد دارم که آیتالله جوادی پس از سخنرانی جنجالی منتظری علیه نظام و رهبری در سیزدهم رجب ۱۳۷۶، در درس تفسیر خود با اشاره غیرمستقیم به سخنان منتظری، مقایسه کوتاهی بین «شهوت عملی» و «شبهه علمی» انجام دادند و پس از آن، موضعگیریهای او را از جنس شهوت عملی بیان کردند. در سوره انفال، آیه ۲۹، قرآن کریم شناخت حق از باطل و درک درست وقایع را وابسته به میزان تقوای انسان میداند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجعَل لَکُم فُرقانًا..». به نظر میرسد که شهوت عملی برخی از بزرگان و علما، آنها را در برابر جریان اصیل اسلام و انقلاب قرار داد. امام خمینی(ره) میفرمایند:
«اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم بدرد نمیخورد … شما میدانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری را کی محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی [شیخ ابراهیم زنجانی] محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد.وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کس بیشتر است. در بعض روایات هست که در جهنم، بعضی ها از اهل جهنم از تعفن بعضی روحانیون در عذاب هستند؛ و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است».[1]
توضیح : این مناظره برگزار نشده
اما منتظری خودش را منتقد معرفی میکند. بحث تقوا را نمیتوان ارزیابی کرد. بالاخره طرفداران او برای این ادعاها جواب میخواهند
متولی امامی: ما برای سخنان او جواب علمی و تاریخی داریم، اما خواستم عرض کنم که این موضعگیریها، ریشه اصلیاش در بیتقوایی است. به صراحت قرآن تقوا انسان را در راه صحیح قرار میدهد. نشانه بیتقوایی منتظری آن است که دقیقاً پس از عزل او از مقام قائم مقامی، هنگامی که حضرت امام در نوروز ۶۸، در نامهای او را برای رهبری آینده ناشایست معرفی میکند، علیه تمام حیثیت نظام اسلامی تیغ میکشد و حتی به شخصیت مبارک امام خمینی(ره) هم حملهور میشود. این سخنانی که امروز در فضای مجازی، در اتهام به حضرت روحالله از زبان منتظری پخش شده، چرا در زمان حیات امام(ره) منتشر نشد تا امام(ره) هم بتواند از خودش دفاع کند؟ چرا هنگامی که از رهبری برکنار میشود یاد نقد نظام اسلامی و حضرت امام افتاده است و حالا خود را دلسوز نظام و مردم معرفی میکند؟
یادم هست که وقتی دکتر احمدی نژاد پیروز انتخابات سال ۸۸ اعلام شد، منتظری آنرا دروغ بزرگ خطاب کرد و وقتی حضوری از ایشان پرسیدم که دلیل شما چیست؟ علما به ما یاد دادهاند که در گفتار خویش احتیاط کنیم و تا مطئمن نشدهایم، سخنی نگوییم. امام جماعت اگر در سخن خود احتیاط نکند از عدالت ساقط است، چگونه شما که ادعا مرجعیت دارید، به راحتی پیروزی احمدی نژاد را دروغ بزرگ میدانید؟ در جواب من گفت: دلایل من دلایل مهندس موسوی است!!
در موضعگیری منتظری درباره اعدامهای سال ۶۷، چگونه میتوان به این اتهامات پاسخ داد؟
متولی امامی: بیشک این مسأله، یک اتفاق تاریخی است و بزرگانی که در اوایل انقلاب، در دستگاه قضایی فعال بودهاند، باید شرح مفصل آنرا بیان کنند. موضعگیری بیت امام خمینی(ره) و به خصوص جناب حجهالاسلام سید حسن خمینی هم در دفاع از امام خمینی(ره) ضروری و غیرقابل اغماض است. البته این حرفها جدید نیست و قبلاً هم ایشان امام خمینی(ره) را به بیتفاوتی در قتل انسانهای بیگناه متهم کرده بود. باید بیت امام(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و مسئولین قضایی آن دوران موضع شفاف خود را بیان کنند و از حیثیت حضرت روحالله دفاع کنند.
گذشته از تحلیل شرایط سیاسی آن دوره و بحران جنگ و حمله منافقین به ایران در عملیات مرصاد و فعالیتهای داخلی این گروهک، شکی نیست که حکم فقهی افساد فی الأرض و محاربه، اعدام است، اما من برای تنویر افکار عمومی نسبت به جایگاه حضرت امام (ره) و نشاندادن حساسیت و دقت ایشان در قتل انسانها، به دو سند تاریخی از حضرت امام(ره) اشاره میکنم که در هر دو سند، نشان میدهد که حقوق و جان مردم به چه میزان در نظر امام(ره) مهم بوده و حتی در کشتن مفسد، امام خمینی(ره) بیشتر از آقای منتظری احتیاط میکرده است. سند اول، فرمان هشت مادهای حضرت امام(ره) است که خطاب به دستگاه قضایی صادر شده و بر حقوق و آزادیهای شخصی مردم تأکید جدی شده. امام تصریح میکند:
«هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیر انسانی – اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی میباشند».[2]
سند دیگری که مهمتر بوده و به ادعاهای واهی منتظری هم مربوط است، استفتایی است که آقای موسوی اردبیلی یکسال قبل از اعدامهای مجاهدین از امام خمینی(ره) دارد و میزان احتیاط امام(ره) در کشتن مفسد را نشان میدهد. در اوایل یکی از کتب منتظری با عنوان «مبانی فقهی حکومت اسلامی» که ترجمه دو جلد اول کتاب «دراسات فی ولایه الفقیه» است، محمود صلواتی با عنوان مترجم، مقدمهای در اول کتاب نوشته و در آن متن، تلاش میکند میزان اعتماد حضرت امام(ره) به منتظری را بیان نماید تا جایگاه علمی منتظری را در نظر مخاطبان کتاب بزرگ ترسیم کند. وی در این بخش، استفتائی از حضرت امام(ره)، ذیل عنوان «ارجاعات فقهی امام خمینی به آیتالله منتظری» ذکر میکند که قضاوت درباره آنرا بر عهده خوانندگان محترم میگذارم. هنگامی که آیتالله موسوی اردبیلی به عنوان رییس دستگاه قضایی، برای صدور حکم مفسد فی الارض، از امام خمینی(ره) استفتاء میکند، خطاب به امام خمینی(ره) مینویسد:
«اعدام شخص مفسد که در نظر مبارک مورد احتیاط است، به نظر آیتالله منتظری جایز است، و این مسأله در محاکم قضایی مورد احتیاج است، اگر اجازه میفرمایید، در مراجع قضایی طبق نظر ایشان عمل شود». ادامالله عمرکم الشریف ـ عبدالکریم موسوی
پاسخ حضرت امام(ره) چنین است:
بسمه تعالی : «بنده احتیاط میکنم، مجازید طبق نظر شریف ایشان عمل نمائید».[3] روحالله الموسوی الخمینی ۹/۵/۱۳۶۶
هرچند در کتب فقهی، مطابق صریح آیات قرآنی، مجازات «افساد فی الارض» اعدام است، اما در این متن که در همان سالها منتشر شده است، حضرت روحالله(ره) احتیاط میکنند، اما منتظری، تصریح در کشتن مفسد دارد. این استفتاء نشان از آن دارد که منتظری، در مصاحبهای که در اواخر عمرش انجام داده، تنها سعی در تخریب شخصیت حضرت امام(ره) و فراهمنمودن خوراک خبری علیه نظام اسلامی دارد. او پس از عزلشدن از قائم مقامی، در پی انتقام از حضرت امام(ره) بود و به همین دلیل، موضع خودش در اوایل انقلاب را مخفی میکند و امام خمینی (ره) را که سالها از دنیا رفته و نمیتواند از خود دفاع کند، متهم به کشتار بیگناهان میکند.
بنده نمیخواهم این اعدامها را انکار کنم یا اشتباه قلمداد کنم، چراکه قطعاً امام خمینی (ره) از این احکام قضایی خبر داشتهاند و طبق مبانی فقه اسلامی و قوانین حقوقی اعدام شدهاند، اما عرض من این است که برخلاف ادعای منتظری، امام خمینی، بسیار محتاط است و حتی قانون کشتن مفسد توسط فتوای منتظری در محاکم قضایی رسمیت یافته است. اینکه عرض کردم، بیتقوایی منتظری موجب تقابل او با نظام اسلامی شد، دلیل دیگرش همین قصه است.
در همان زمان منافقین ادعا کرده بودند که دخترهای مجاهدین را سپاهیها اول صیغه میکنند و بعد از ازاله بکارت، اعدام میکنند! گذشته از اینکه اگر مبنای اعدامکنندگان اسلام میبود (که بهخاطرش نتوانند دختران باکره را اعدام کنند) بر مبنای همین اسلام نمیتوانستند یک دختر را به زور صیغه کنند و باکرگی او را بردارند و روی همین حساب باطل بودن این ادعا ثابت میشود. بد نیست بدانید اساس این ادعا از کجا برخاسته است: منتظری در کتاب خاطرات خود در بخش مربوط به اعدامهای سال ۶۷، از بحثهای بین خود و امام خمینی(ره) توضیحاتی میدهد که آشکار میکند این داستان چگونه ساخته شده است. به طور خلاصه ایشان اشاره میکند که وقتی بحث اعدامها مطرح شد، من اعتراض کردم که در زندانها زنان نیز اعدام میشوند. اعدام زن در اسلام بسیار محدود است و دختران را نیز اعدام نمیکنند. امام نیز گفت خب به آقایان بگویید دخترها را اعدام نکنند. بعد آمدن این طرف و آن طرف اینطور وانمود کردند که منتظری گفته دخترها را اعدام نکنید، اول آنها را صیغه کنید و بعد اعدام کنید. در خارج از کشور هم منافقین این را دست گرفته بودند.[۴]
بنابراین نشان میدهد که آنروز، منتظری در ریز مسائل نقش داشته است، خب سؤال این است که اگر اینقدر که بعد عزل از قائم مقامی و پس از وفات حضرت امام(ره) خود را دلسوز اسلام معرفی کرده، همان روز هم دلسوز انقلاب و اسلام بود، چرا این جنجال خبری و تهامات را همان روز با مردم و شبکههای بیگانه در میان نگذاشت؟ نشان میدهدکه تمام این موضعگیریها، نه از روی دلسوزی بلکه غرضورزی و عقدهگشایی است.