مسجد پایگاه سیاسی و مرکز اداره شهر اسلامی
مصاحبه با: حجت الاسلام متولی امامی، مدیرمسئول موسسه مطالعات تمدن اسلامی
مصاحبه کننده: خانم عقیقی
مورخه ۱۱/ ۱۰/ ۹۴
***************************************************************
سلام و عرض ادب خدمت شما
عنوان مصاحبهای که در خدمت شما هستیم جایگاه مسجد در تمدن اسلامی و راهکارهای عملی جهت نیل به مسجد طراز اسلامی است. بانک ایدههای مسجدی مجموعهای است که میخواهد بر مبنای اندیشه اسلامی، سنت و سیره علمای اسلام، همچنین ائمه جماعات و ستارگان شهید محراب، راهکارهایی عملی، راهبردی، مؤثر، عمیق در جهت احیای جایگاه مسجد در جامعه اسلامی ارائه دهد.
۱٫به عنوان اولین سؤال، اگر مبنا و اندیشه و تفکر بر ایده و راهکار مقدم باشد، چنانچه ایده بایستی بر یک پشتوانه نظری دینی متکی باشد، تعریف شما از مسجد به عنوان اولین و مهمترین نهاد اجتماعی اسلام چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت شما بایستی عرض کنم مسجد به دلیل اینکه در نظام تمدنی اسلام و نگرش شخص پیامبر اکرم(ص) وقتی که وارد مدینه شدند و جامعه سازی را شروع کردند به عنوان اولین پایگاه در شهر اسلامی معرفی میشود، پایگاه تمدنی ویژهای دارد از این حیث که مسجد اگر دقت کنیم هم در شروع جامعه سازی پیامبر و شهر نبوی و هم در پایان تاریخ انبیاء یعنی ظهور حضرت مهدی(عج) نقش جدی دارد. ابتدایی که پیامبر وارد مدینه شدند مسجدی را بنا کردند با عنوان پایگاه سیاسی و حکومتی خودشان، برنامه ریزیهای جنگ، برنامه ریزی سیاسی و فرهنگی و حتی تجمع مردم و اجتماعات مردمی در داخل مسجد بود.
بنابراین مسجد در جامعه اسلامی باید پایگاه سیاسی و مقر فرماندهی باشد. هم مقر فرماندهی سیاسی و هم مقر سیاستگذاری فرهنگی. این اتفاق را شما در زمان حضور حضرت مهدی(سلام الله علیه) هم میبینید که مسجد کوفه به عنوان مقر فرماندهی حضرت ولی عصر(عج) برای اداره جهان و تمدن مهدوی نقش ایفا میکند. بنابراین مسجد هم در ابتدا و هم در پایان تاریخ اسلامی مرکز فرماندهی است .
در عصر غیبت باید به این قصه دقت کنیم هنگام جامعهسازی، سیتی سنتر و مرکز شهر باید مسجد باشد. امروز به خاطر اینکه در جهان مدرن اقتصاد و مصرف وسودمحوری حاکمیت دارد سیتی سنتر و مرکزیت شهر در کشورهای غربی و جهان، سرمایه داری، مراکز تجاری و بنگاههای اقتصادی است. الان وال استریت به عنوان مرکز شهر نیویورک مرکز معادلات اقتصادی جهان است و پایگاه اقتصادی و سیاسی جهان است. درواقع در شهر اسلامی مرکز و پایگاه اصلی تجمعات مردمی و اجتماعی مسجد خواهد بود که تمام نهادهای حکومتی و نهادهای فرهنگی در گرد مسجد ایجاد میشود. بنابراین مسجد نه تنها مقر سیاستگذاری و پایگاه فرماندهی شهر اسلامی است بلکه مرکز شهر دینی هم هست و تمامی معادلات در تعامل با مسجد گره میخورد.
مسجد مقری است که باید در کنار آن دارالعلم و مرکز علم باشد و دانشمندان در رفت و آمد با مسجد رشد علمی داشته باشند. در کنار مسجد باید دارالشفاء باشد مکانی که به طبابت و درمان انسانها میپردازند. در کنار مسجد باید دارالقضاء باشد مکانی که به قضاوت و حکم قضایی برای مردم میپردازد. مطلوب این است که تمام نظامهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه اسلامی حول مسجد گرد آید و درواقع آن چیزی که در شهر دارد نقش اصلی را ایفا میکند مسجد است. باید به این نکته توجه داشت که در نگرش دینی، مسجد مکان اداره محله است. یعنی وظیفه امام جماعت، فقط نماز خواندن و مسألهگفتن نیست. باید به فکر اداره محله باشد. رابط محله با امام جمعه باشد. پیگیر مشکلات و مسائل مردم باشد. نیروی بازوی او هم باید بسیج باشد. بسیج یک نیروی نظامی نیست. یک نیروی مردمی است که در موقع جنگ، نقش نظامی ایفا میکند. بسیج به کمک امام جماعت مسجد، باید محله را اداره کنند. مشکلات اقتصادی، عمرانی، اعتقادی و… . مسجد محل اداره محله است. علت محبوبیت بسیج در اوایل انقلاب، حضور در عرصه سازندگی و کارهای جهادی بود. جهاد سازندگی از دل نیروهای مردمی شکل گرفت و نقشی واقعی ایفا کرد.
متاسفانه در شهر مدرن بانکها تعیین کننده همه چیز شهر هستند و نظام سرمایهداری بر شبکه بانکی استوار شده است. شما امروزه بدون بانک نمیتوانید زندگی کنید لکن بدون مسجد میتوانید زندگی کنید که نشان میدهد جامعه شما مدرن است. در جامعه دینی شما بدون مسجد نمیتوانید زندگی کنید و این زندگی واقعی شما به مسجد گره میخورد.
امروزه زندگی واقعی با مسجد گره نخورده است. معادلات اجتماعی با مسجد گره نخورده است. انسانها میتوانند فارغ از مسجد زندگی گنند و در شهر اسلامی مسجد باید مرکز شهر و زندگی مردم باشد. متاسفانه ما امروزه از ظرفیتهای نهادهای دینیمان مثل نهاد مسجد، نهاد حوزه علمیه و نماز جمعه و پایگاههای این جنسی کمترین استفاده را میکنیم. ما از نماز جمعه و از ظرفیت نماز جماعت چقدر استفاده میکنیم؟ لکن همگی اینها ظرفیت تمدنی دارد زیرا تمدنها بر اساس نهادهای اجتماعی و انگیزههای جمعی شکل میگیرد. این اجمالی از جایگاه مسجد در حوزه تمدن اسلامی است.
ما در شهرسازی عصر صفویه وقتی میبینیم که مسجد امام به عنوان پایگاه تجمع مردم اصفهان و مسجد شیخ لطف الله به عناون پایگاه عبادت شاهان عصر صفوی و اشراف زادگان بنا شده است. مسجد امام یا مسجد نقش جهان و مسجد شاه در اصطلاح گذشته، مکان سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی جامعه عصر صفوی است و این نشان میدهد که مسجد نقش جدی در جامعه داشته است. امروزه با وجود مؤسسات فرهنگی،NGO ها و مؤسسات غیر دولتی نقش مسجد و پایگاه مسجد و سنگر بودن مسجد دارد از بین میرود.
نقشی که ما در تمدن اسلامی باید برای مسجد ایفا کنیم رجوع همه فعالیتهای فرهنگی به مسجد، گره خوردن گروهها و گروهکها و جریانهای فرهنگی به مسجد و تبدیل مسجد به یک نهاد فرهنگی است. امروزه مسجد به صرف نهادی مثل کلیسا، جایی برای عبادت صرف فردی با خداوند شده است در حالی که مسجد باید یک عبادت جمعی در آن صورت بگیرد، کاری که ما در اول انقلاب و در زمان جنگ و به خصوص در مسجد خرمشهر کاملاً میبینیم که جنگ مدیریت آن از این مسجد خرمشهر دارد رقم میخورد.
۲٫ اگر مسجد بتواند به همه شاخصههای مهم و اصیل خود دست یابد آیا میتواند همان آرمان شهر و یا مدینه فاضله اسلامی در آینده نوین تمدن اسلامی باشد؟
مسجد آرمان شهر نیست، شهر نیست، نهاد است و جایگاهی نهادی دارد لکن نکتهای که هست این است که سازمانهای دولتی که امروز دارند نقش ایفا میکنند نهادهایی هستند که در جامعه مدرن شکل گرفته است اما نهادسازی در جامعه اسلامی در گام اول ایجاد مسجد است، در گام دوم تولید مدرسه است، در گام سوم تولید درالشفاء است و در گام چهارم تولید دارالقضاء. درواقع نهادها و سازمانهای دینی در حول و حوش مسجد شکل میگیرد و پایگاه سیاسی کشور باید مساجد باشد کما اینکه حضرت ولی عصر در آینده این کار را خواهند کرد و پیامبر هم در ابتدای ورودشان به مدینه اقدام کردند. نباید به مسجد نگاه سکولار داشت. مسجد فقط جای عبادت فردی نیست. امام جماعت مسجد، بسیج محله و هیئت امنا، اگر مشکلات مردم و محله و مسائلی واقعی آنجا اطلاع نداشته باشند و فقط خودشان را مسئول برپایی مراسمهای مذهبی بدانند، مسجد را از حیز انتفاع انداختهاند. مسجد باید پیگیر مطالبات محله باشد. فقرا را شناسایی کند. در امر ازدواج کمک به جوانان کند. مشکلات عمرانی محله را حل کند و…
۳٫به نظر شما مهمترین سنتهایی که در عقبه تمدنی و تاریخی اسلام در مساجد وجود داشته کداماند و چگونه میتوانند احیاء بشوند؟ یعنی شما سنت خاصی را که علما قبلاً در مساجد اجرا کرده باشند، سراغ دارید که بتواند سهم اجتماعی مسجد را در جامعه بالا برده باشد؟
اولاً دقت شود که اگر ما مسجد را به عنوان یک نهاد سیاسی و یک پایگاه حکومتی لحاظ کنیم تمام امور باید وابسته به مسجد بشود. در سنت تاریخی ما برخی از امور به مسجد گره میخورده است. مثلاً اگر دقت کنید در گذشته تاریخی ما، برنامهریزیهای جنگ از داخل مسجد صورت میگرفته است کما اینکه در زمان جنگ تحمیلی هم برنامه ریزی جنگی داخل مسجد خرمشهر یا مساجد مشابه صورت میگرفته است.
نکته دیگر اینکه گروه بندیهای مردم داخل مسجد صورت میگرفته است مثلاً مرحوم سید شفتی وقتی لوتیهای اصفهان را جمع میکنند و جمع لوتیها شکل میگیرد که برای حمایت از مظلوم اینها چاقو بکشند و در واقع در خیابانها امر معروف و نهی از منکر بکنند، آن طایفه لاتها و لوتیهایی که خیلیشان فاسد و منحرف بودند به دست سید شفتی هدایت میشوند وارد گروههایی میشوند که تلاش کنند برای نهی از منکر و مبارزه با ظلم و مبارزه با شاه، اینها در مسجد رخ داده است یعنی گروه بندیها در داخل مسجد بوده است.
همچنین بعضی مواقع اینها در داخل مسجد درواقع به رتبهبندیهای اجتماعی دامن میزدند. مثلاً میگفتند طایفه نانوایان، طایفه آهنگران، طایفه چیتگران، این طایفههای مختلف یا صنفهای مختلف با مرامنامههای مختلف در داخل مسجد طبقه بندی و قشربندی میشدند. این نشان میدهد که مسجد ظرفیت این چنینی داشته است.
از سویی دیگر داخل مسجد کسانی بودند، به خصوص در دوره خلفای عباسی، محتسبهایی داخل مسجد بودند که گشت میزدند و محتسبها آمار جوانان مجرد داخل محله را داشتهاند و میدانستند کدام دختر یا پسری مجرد است و یا کدام ازدواج کرده یا بی شوهر مانده یا بیوه شده است. برای اینها همسر انتخاب میکردند، واسطه گری ازدواج در داخل مسجد میکردند.
همچنین مسجد در گذشته محل استراحت کسانی بوده که از راههای دور میرسیدند، این ظرفیت را قبلاً خانقاهها داشتند، صوفیه این کار را کردهاند و مساجد بعداً ادامه دادند تا محلی برای اطعام و استراحت مردمی که خستهاند و از راه دور آمدهاند باشند. مقام معظم رهبری چند سال پیش تاکید داشتند:”در میان جادههای بیابانی، مسجد به قدر کافی ساخته شود و در شهرهای سر راه در همهی بیست و چهار ساعت، مسجد باز و آماده وجود داشته باشد”(۳۱/ ۶/ ۷۵). درست است به لحاظ امنیتی و اخلاقی باید کنترل صورت بگیرد و مواظبتهایی بشود، لکن اینکه مسجد جایی باشد که هر کس بی پناه شد، نیازمند غذا بود و نیازمند حمایت بود بتواند به مسجد پناه ببرد و مسجد محل امنی برای انسانهای آواره یا مسافر باشد. همچنین محلی باشد برای اطعام فقرا و صدقاتی که جمع میشود.
این حداقلهای قصه است. درواقع این حداقلهای فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مساجد در گذشته ماست. ما میتوانیم امروزه این را ارتقاء بدهیم. ارتقاء یعنی نهادهای سیاسیمان را با مسجد مرتبط کنیم. آن را محل اجتماعات مردمی قرار دهیم. در زمان صفویه اعتراض مردم به حالت اعتراض، یا حمایت و حتی تحصنها در داخل مسجد صورت میگرفته است. حتی رأیگیری و آمارگیری و درواقع بیعت با امام مسلمین در مسجد صورت میگرفته است. بیعتهایی که چه با امام مسلمین بوده است و حتی حمایت از منسوبان ائمه مسلیمن در مساجد صورت میگرفته است. مثلاً وقتی مالک اشتر میخواهد وارد مصر بشود جایی که میخواهند از او استقبال کنند مسجد خواهد بود. یا وقتی نمایندگان امیرالمؤمنین از شهرهای مختلف وارد بصره وکوفه میشوند مردم در محل مساجد جمع میشدهاند. این یعنی مسجد محل تجمع بوده است و این دو ظرفیت را میتوانیم ظرفیت سیاسی و اجتماعی مسجد را افزایش دهیم. این سنتها در مؤلفههای تاریخی ما دیده میشود.
حتی از نیروهای نظامیشان در مساجد سان میدیدند و ما امروز میتوانیم در مسجد سیاستگذاری فرهنگی کنیم مثل تولید جزوه، مجلات و حتی مکانهایی برای پژوهش و تدریس. اساساً مسجد باید با نهادهای آموزشی گره بخورد و مدارس به مساجد بچسبد، دانشگاه به مساجد بچسبد ، نهاد آموزش با نهاد عبادت یکی بشود و در ارتباط باشد. ظرفیتهای سیاسی و برنامهریزی توسعه اقتصادی و جلسات دولتی میتواند داخل مساجد صورت بگیرد یا حداقل در ارتباط با مساجد باشد.
البته نیازمند آن هستیم مسجد به گونهای ساخته بشود که ظرفیت چنین جلسات و چنین رفت و آمدهائی را داشته باشد و همچنین ارتباطاتی شکل بگیرد. لکن مهم این است که شما اساساً دارید بودجههایتان را به سمت کدام نهادها میبرید و ساختمانهایتان را به کجا اختصاص میدهید. شما میتوانید یک ساختمان عظیمی را برای مسجد ایجاد کنید که این ظرفیتهای سیاسی را داشته باشد، بتواند محل تجمع بشود و جلسات جدی سیاسی در آن صورت بگیرد. مسجد این ظرفیت را دارد اما مساجد امروز ما چنین ظرفیتی ندارد لکن پایگاهش میتواند توسعه یافته و تبدیل به یک نهاد سیاسی بشود.
۴٫ اگر شما هم اکنون امام جماعت یک مسجد باشید چه ایدههایی را بطور شاخص در مسجد اجرا میکنید؟
به نظرم ما نیازمند دورههای آموزشی و تربیت نیروهای کیفی هستیم. به نظر بنده در مسجد یک امام جماعت باید به فکر برگزاری دانشگاه موازی یا دورههای آموزشی موازی در مساجد باشد و بتواند جوانان را خارج از ساختارهای آموزشی تربیت کند. بخصوص در زمانه امروز دورههای آموزشی ما باید به سمت غرب شناسی و شناخت تمدن غرب برود که ما بتوانیم خطوط تمایز تمدن اسلامی و تمدن غربی را شفاف کنیم.
آموزشهای غرب شناسی، سبک زندگی، تمدن غرب، تمدن اسلام، تاریخ تمدن اسلامی، تاریخ فلسفه اسلامی، تاریخ فلسفه غرب، تاریخ تمدنی انبیاء و بحث پیرامون الگوهای توسعه و پیشرفت. در واقع یکی از ایدههای بنده است که در مسجد باید به برگزاری دورههای آموزشی و حلقههای مباحثه و گفتگو در بحثهای علمی جدی گرفته بشود. درواقع مسجد باید یک نهاد علمی و فرهنگ بشود. تبدیل مسجد به یک نهاد علمی و فرهنگی در گام اول در زمانه ما آموزش دروس و محتواهایی است که بتواند افراد را به تغییر شرایط و تبدیل سبک زندگی امروز و به سبک زندگی اسلامی جهت ببخشد و هدایت نماید.
نکته دیگر در ایدههای مسجد، به نظر من مسجد باید به یک قطب فرهنگی در داخل محله تبدیل بشود. از این حیث که ما نیروهای بسیج را که یک ظرفیت فعالی در همه پایگاهها دارند، تبدیل کنیم به نیروهای فرهنگی که درگیر همین دورههای آموزشی و همین گفتگوهای علمی بشوند. مسجد باید جایی بشود که افراد روزانه با آن ارتباط علمی بگیرند. مسجد باید بتواند این ظرفیت را ایجاد کند که سنین مختلف محله را به بهانههای مختلف، آدمهای آن محله را جذب مسجد کرده و بعد آموزههایی که به درد آن آدم در آن سن و سال میخورد بتواند به او منتقل کند. این ظرف با جزوه، گفتگو و حضور اساتید و دانشجویان ممکن است.
مسجد باید توان ارتباط با نهادهای آموزشی مثل دانشگاه و حوزه را داشته باشد. مسجد امروز نمیتواند مسجدی باشد که صرفاً قرآن و مفاتیح در آن پیدا بشود. مسجد امروز باید مهمترین کتب علوم انسانی مهمترین کتب آموزشی اسلام، تمدن اسلامی، سبک زندگی، در آن پیدا بشود و به گفتگو گذاشته بشود. با دانشگاهها مرتبط باشد، با حوزهها مرتبط باشد و این صرفاً محدود به مسجد نمیشود.
امامزادگان، نهادهای فرهنگی دیگر درواقع باید با این رویکرد مساجد را اداره کنند. امام جماعتها، اساساً اولین گام این است که خود امام جماعت یک رشد فکری و علمی داشته باشد تا بتواند آن مسجد را احیا کند. از سویی خادم مسجد باید انسانی فرهنگی، جوان و درواقع یک فعال فرهنگی باشد نه یک پیرمردی که کار ندارد و صرفاً درب را باز کرده و میبندد. یکی از مشکلات ما این است که ظرفیتهای خادمین مسجد را خیلی پایین می ببینم در حالی که خادم مسجد باید انسانی باشد که خوش ذوقی فرهنگی داشته و یکی از کسانی باشد که خوش ذوقی فرهنگی در تحول مسجد داشته باشد.
۵٫راهکارها و ایدههای شما برای اینکه مساجد ما امروز بتوانند به شأن و جایگاه تمدنی خود برسند چیست؟
اگر مسجد بخواهد به آن شأن و جایگاه تمدنی خود برسد ما ابتدائا باید شهر اسلامی را تعریف کنیم. جایگاه مسجد در این شهر را مشخص کنیم، و در ادامه بعد از اینکه این جایگاه را مشخص کردیم بیاییم روی این کار کنیم که مسجد در این شهر میخواهد چه نقشی را ایفا کند.تا زمانی که ما به سمت شهرسازی اسلامی نرویم و شهرمان را در تناسب با آموزههای دینی طراحی نکنیم مسجد در داخل شهر مدرن اساساً دیده نمیشود، گم میشود و ناپیداست.
امروز یکی از مشکلات ما این است که درواقع شهر بر محور آموزههای مدرن ایجاد شده و مسجد در این وضعیت گم میشود. ما اگر بخواهیم مسجد را به جایگاه خود برسانیم، اولاً باید برنامههای سیاسی و حکومتیمان را در حاشیه نهاد مسجد جلو ببریم، نهادهای حکومتی و سیاسیمان را در گرد مسجد ایجاد کنیم، دوما شهرمان را به گونهای بسازیم که از مرکزیت مسجد دارد بسط مییابد. مسجد محور است و در حاشیه مسجد شهر دارد توسعه مییابد. اگر این دو اتفاق افتاد هم حکومت درگیر مسجد میشود و هم شهر در تناسب با مسجد رشد میکند و گسترش پیدا میکند . طبعاً فرهنگ، اقتصاد و سیاستهای مختلف اجتماعی هم در این حاشیه ایجاد خواهد شد.
ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید.
پایان